چرا سخن حسن روحانی در مورد زبان ترکی مهم است؟
اینکه آیا رئیس جمهور به تنهایی قادر است دستور تدریس زبان ترکی و دیگر زبانها را در مدارس صادر کند یا خیر؟ بحث مجزایی است و اینکه اگر رئیس جمهور قادر به انجام چنین کاری نیست پس چرا در وعدههای انتخاباتی خود به وعدههایی از این دست به طور تلویحی یا صریح جای میدهد نیز بحث دیگری است.
بیشک ما از عدم تحقق وعدههای آقای روحانی ناخرسندیم و آن را نقطه ضعفی بزرگ در کارنامه سیاسی او میدانیم اما با این همه سخن او در مورد زبان ترکی بسیار مهم است و الزامات مهمتری هم دارد که شاید ایشان در حین ادای آن متوجه آن الزامات نبوده است. ایشان در تبریز آنگونه که خبرگزاری ایلنا نقل کرده است گفته اند: «ترکی یک زبان نیست بلکه یک روح و اندیشه است.» (ایلنا، کد خبر: 489753)
بدیهی است که با این سخن زبان بودن زبان ترکی - که مورد اتفاق محافل علمی و دانشگاهی است – زیر سوال نمیرود و منظور ایشان این است که ترکی تنها یک زبان نیست بلکه یک روح و اندیشه است.
ممکن است کسانی بگویند که خوب کی چی؟ همه زبانها روح و اندیشه هستند. اما این دوستان گزارهی بسیار مهم و تاثیرگذاری را از یاد بردهاند که در مورد سیاستگذاریهای دولتی در مورد ترکها نقش به سزایی داشت و جریان خاصی با تبیین آن در نهایت توانست معاون اقوام آقای روحانی را هم همدست خود کند. آن گزاره این بود: آذربایجان ترک نیست ترک زبان است. یعنی این زبان در آذربایجان روح ندارد بلکه تنها قالبی است برای اندیشهی فارسی و به قول آنها ایرانی و ایرانشهری که فضای گفتمانی و فکری این زبان را تشکیل میدهد. اما سخن آقای روحانی به تمامی آن گزارهها را نفی میکند و قائل به استقلال فرهنگ و اندیشهی ترکی است که میتواند گفتمان و جهان بینی ویژه خود را داشته باشد و کسانی در خارج از حوزه این زبان صلاحیت تصمیم گیری در مورد آن و گویشوران آن را ندارند. چرا که برای هر نوع تصمیم گیری و مداخله، باید گفتمانی را که در بستر جامعه ترک شکل میگیرد به رسمیت شناخت و با آن گفتگو و تعامل کرد
- 17/05/16